چوخواهی که لذت بری از بهار
بیا اندیکا و بگرد این دیار
به مهمان نوازی همه شهره اند
به مردانگی جمله اعجبوبه اند
هوا دلپذیر و زمین سبزه زار
نشینند مردم بِه زیر کُنار
نشینند مردم کنار غله
فراوان ببینند گله و رمه
به هر کوی و آبادی و دهکده
بلوطان تازه شکوفه زده
ببینید جاهای نادیده را
وٙ بشنو حکایاتِ نشنیده را
بپرسید از مردمِ اهل فٙن
ز دژها و آثارِ عَهد کُهٙن
بهاران بیا سمت این سرزمین
شگفتی درونِ شگفتی ببین
طبیعت زیبا بی عیب و نقص
بهائم به غوغا و آهو به رقص
گل و سنبل و سبزه و یاسَمین
هوا روح افزا زمین دلنشین
هرآن کس دنبال آسایش است
همین خطه مأوای آرامش است
چو تاراز ندیدیم سبز و رشید
بسانِ عروسان جامهِ سپید
خط و خال مشکینِ کبکِ دری
بدونِ رقیب می کند دلبری
ز کمبو بِپُرس ای کیانی تبار
کجایند مردان چابک سوار
ز دوراب و شیمبار ، کُتُک و لٙلٙر
ز کوشگ و جزیره ، ز کوه مُلَر
یکی سوسن و چشمه های زلال
به دیده ببین ، رود بار شمال
اگر می توانی به کینو برو
که دارد دل از دلبران، در گرو
خرامان به تاراز کبک وطن
می ارزد به آهوی چین و خُتٙن
چراغی هرآنچه بگفت زین دیار
به تاریخ پیوست و شد ماندِگار
........ شادباشید
حسین چراغیان بختیاری
نظرات شما عزیزان: